مبانی ظری و فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس
مبانی ظری و فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی ظری و فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس
در 23 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع فعالیت های فوق برنامه در مدارس
2-1-1-1. تعریف فعالیت های فوق برنامه
با بررسی منابع مختلف مشخص می شود صاحب نظران دیدگاه های مختلفی را درباره مفهوم فعالیت های فوق برنامه ارائه نموده اند. چنانچه از منظر ارتباط با برنامه درسی مورد مطالعه قرار گیرد یکی از شاخه های آن به شمار می آید. برنامه درسی در یک دیدگاه به سه دسته دروس اجباری، اختیاری و فعالیت های فوق برنامه، تقسیم می شود. در توصیف دسته سوم بیان شده، فعالیت های دانش آموزان یا فوق برنامه امروزه تحت عنوان دوره آموزشی سوم مطرح می شود. دوره آموزش سوم تازه ترین دوره ای است که برای شرح گستره وسیعی از تفاوت مدرسه و میزان تعهد و قبول مسئولیت آنها در قبال سیستم ها، باشگاه ها و سازمان ها به کار می رود( بیونت و کلس، 1989).
فعالیت های فوق برنامه چون در مقابل فعالیت های تربیتی برنامه ریزی شده یا رسمی قرار دارد جزئی از فعالیت های غیررسمی است و معروف ترین اصطلاحات آن عبارت از: فعالیت های فوق برنامه ای، خارج از کلاس، غیررسمی، کمک برنامه و ... است(شعاری نژاد، 1382). با توجه به اینکه تربیت دارای دو بعد، رسمی و غیر رسمی می باشد، تربیت غیر رسمی بعد از تربیت رسمی شامل مجموعه آموخته ها و یادگیری ها می باشد که در چارچوب کتاب های مدارس تشکیل نمی گردد بلکه در کنار آنها بوده و نقش مکمل آنها را دارند( ملکی، 1385).
گوردون و بریجلال به نقل از احمدی و همکاران(1383) معتقدند فعالیت های فوق برنامه آن دسته از تجارب آموزشی هستند که جزء برنامه های رسمی نبوده و ماهیت رقابتی با آن دارند. آنها در تعریف این نوع آموزش و پرورش می نویسند:« ما این نوع آموزش و پرورش را به مثابه یادگیری رسمی و غیررسمی، توسعه و تقویت فرصت های یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه و فراسوی اوقات رسمی مدرسه می دانیم.»
موریانا[1] و همکاران(2006) معتقدند فعالیت های فوق برنامه فعالیت های تکمیلی است که در مدرسه تحت نظر مدیر اجرا می شود. کلیتین[2](1999) ضمن اشاره به این موضوع فعالیت های فوق برنامه را شامل فعالیت های گروهی در مورد تولید یک روزنامه، نوشتن نمایشنامه، استفاده از رایانه، کاردستی، با مشارکت در گروه های مورد علاقه یا ذی نفع مانند کلوپ ها می داند. کلیتین در عین حال به نقل از اوکانر و مک گوایر[3] که این فعالیت ها نیازمند ایجاد انگیزه و به چالش طلبیدن دانش آموز یا تحریک نیاز آنها نیز هستند.
فضلی خانی و همکاران(1384) معتقدند مجموعه فعالیت هایی سازمان یافته و پیش بینی شده ای است کهبه منظور تثبیت، تعمیق، تعمیق، آشنایی و کارکرد عملی در طول سال تحصیلی برای دانش آموزان در نظر گرفته می شود تا به رشد، تعالی، شکوفایی استعدادها، و مشارکت در برنامه های عملی کمک نماید.
مهرمحمدی(1386) معتقد است برنامه درسی نباید تماما از بالا دیکته شود. برنامه درسی یک بخش تجویزی دارد و یک بخش غیر تجویزی دارد. این فضایی است که در اختیار مدرسه قرار می گیرد تا مطابق با علایق نیازهاو بدون دیکته شدن از مرکز، فعالیت های یادگیری در دستور کار قرار گیرد.« برنامه ها و فعالیت هایی هستند که الزاما وابسته و پیوسته به برنامه درسی تجویزی نبوده و از ساختاری باز و تعیین نایافته برخوردارند.در تعریفی دیگر نیز غیر رسمی بودن این فعالیت ها مورد توجه قرار دارد. « برنامه درسی فوق برنامه، شامل کلیه تجربیات برنامه ریزی شده ای است که از حیطه موضوعات درسی مدرسه خارج است. در نقطه مقابل برنامه درسی قرار می گیرد. اگر چه از لحاظ اداری عمدتا کم اهمیت تر از برنامه درسی است اما در بسیاری از جهات مهم تر و مؤثرتر از آن می باشد( فتحی و اجارگاه، 1388).
2-1-1-2. ضرورت و اهمیت فعالیت های فوق برنامه
اصولا برنامه های رسمی، متداول و کلاس های مدارس بیشتر متوجه پرورش حافظه و به کار انداختن قوای ذهنی شاگردان می باشند و به رشد جنبه های عاظفی و اجتماعی افراد چندان توجهی ندارند. فراگرفتن علوم با نشستن برروی نیمکت مدرسه و گوش دادن به سخنان معلم میسر نیست شاید آموزش صرف صورت گیرد اما در آموزش واقعی باید دانش آموز از کلاس بیرون بیاید و وارد زندگی و اجتماع شود. در مدرسه طوری برنامه ریزی شود که معلم و دانش آموز اندیشه خلاق خود را به کار ببندند و مهارت هایی مانند تفکر حل مسئله و تصمیم گیری را کسب کنند. دانش آموز را باید آموزش داد تا مهارت و دانش را بیاموزد نه آنکه چیزی را به او القا کرد( کریمی، 1384).
با توجه به تحولات و دگرگونی های سریع اجتماعی معتقد است افراد باید مهارت های ویژه ای را کسب نمایند تا از روی اندیشه بر سرنوشت خویش حاکم باشند و در انجام مسئولیت خود نقش مؤثر و سازنده را ایفا نمایند که این امر به تنهایی از عهده آموزش رسمی بر نمی آید. لذا باید فعالیت هایی جانبی طرح ریزی شوند که در غالب آنها آمادگی های لازم برای زندگی کردن با جمع با مراعات حقوق متقابل تمرین شده باشد. فقدان این فعالیت ها در اوقات فراغت موجب می گردد که کودکان و نوجوانان در معرض موقعیت های پرخطر قرار بگیرند( ملکی، 1385).
2-1-1-3. اهداف فعالیت های فوق برنامه
در مورد اهداف فعالیت های فوق برنامه دیدگاه های متعددی مطرح است که در عین اختلاف ظاهری دارای هم پوشانی بوده و در هم تنیده اند.
[1] Moriana
[2] Colitin
[3] Oconnor & Mcguire
فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس
فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
فصل دوم پایان نامه درباره فعالیت های فوق برنامه در مدارس
در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع فعالیت های فوق برنامه در مدارس
-1-1-1. تعریف فعالیت های فوق برنامه
با بررسی منابع مختلف مشخص می شود صاحب نظران دیدگاه های مختلفی را درباره مفهوم فعالیت های فوق برنامه ارائه نموده اند. چنانچه از منظر ارتباط با برنامه درسی مورد مطالعه قرار گیرد یکی از شاخه های آن به شمار می آید. برنامه درسی در یک دیدگاه به سه دسته دروس اجباری، اختیاری و فعالیت های فوق برنامه، تقسیم می شود. در توصیف دسته سوم بیان شده، فعالیت های دانش آموزان یا فوق برنامه امروزه تحت عنوان دوره آموزشی سوم مطرح می شود. دوره آموزش سوم تازه ترین دوره ای است که برای شرح گستره وسیعی از تفاوت مدرسه و میزان تعهد و قبول مسئولیت آنها در قبال سیستم ها، باشگاه ها و سازمان ها به کار می رود( بیونت و کلس، 1989).
فعالیت های فوق برنامه چون در مقابل فعالیت های تربیتی برنامه ریزی شده یا رسمی قرار دارد جزئی از فعالیت های غیررسمی است و معروف ترین اصطلاحات آن عبارت از: فعالیت های فوق برنامه ای، خارج از کلاس، غیررسمی، کمک برنامه و ... است(شعاری نژاد، 1382). با توجه به اینکه تربیت دارای دو بعد، رسمی و غیر رسمی می باشد، تربیت غیر رسمی بعد از تربیت رسمی شامل مجموعه آموخته ها و یادگیری ها می باشد که در چارچوب کتاب های مدارس تشکیل نمی گردد بلکه در کنار آنها بوده و نقش مکمل آنها را دارند( ملکی، 1385).
گوردون و بریجلال به نقل از احمدی و همکاران(1383) معتقدند فعالیت های فوق برنامه آن دسته از تجارب آموزشی هستند که جزء برنامه های رسمی نبوده و ماهیت رقابتی با آن دارند. آنها در تعریف این نوع آموزش و پرورش می نویسند:« ما این نوع آموزش و پرورش را به مثابه یادگیری رسمی و غیررسمی، توسعه و تقویت فرصت های یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه و فراسوی اوقات رسمی مدرسه می دانیم.»
موریانا[1] و همکاران(2006) معتقدند فعالیت های فوق برنامه فعالیت های تکمیلی است که در مدرسه تحت نظر مدیر اجرا می شود. کلیتین[2](1999) ضمن اشاره به این موضوع فعالیت های فوق برنامه را شامل فعالیت های گروهی در مورد تولید یک روزنامه، نوشتن نمایشنامه، استفاده از رایانه، کاردستی، با مشارکت در گروه های مورد علاقه یا ذی نفع مانند کلوپ ها می داند. کلیتین در عین حال به نقل از اوکانر و مک گوایر[3] که این فعالیت ها نیازمند ایجاد انگیزه و به چالش طلبیدن دانش آموز یا تحریک نیاز آنها نیز هستند.
فضلی خانی و همکاران(1384) معتقدند مجموعه فعالیت هایی سازمان یافته و پیش بینی شده ای است کهبه منظور تثبیت، تعمیق، تعمیق، آشنایی و کارکرد عملی در طول سال تحصیلی برای دانش آموزان در نظر گرفته می شود تا به رشد، تعالی، شکوفایی استعدادها، و مشارکت در برنامه های عملی کمک نماید.
مهرمحمدی(1386) معتقد است برنامه درسی نباید تماما از بالا دیکته شود. برنامه درسی یک بخش تجویزی دارد و یک بخش غیر تجویزی دارد. این فضایی است که در اختیار مدرسه قرار می گیرد تا مطابق با علایق نیازهاو بدون دیکته شدن از مرکز، فعالیت های یادگیری در دستور کار قرار گیرد.« برنامه ها و فعالیت هایی هستند که الزاما وابسته و پیوسته به برنامه درسی تجویزی نبوده و از ساختاری باز و تعیین نایافته برخوردارند.در تعریفی دیگر نیز غیر رسمی بودن این فعالیت ها مورد توجه قرار دارد. « برنامه درسی فوق برنامه، شامل کلیه تجربیات برنامه ریزی شده ای است که از حیطه موضوعات درسی مدرسه خارج است. در نقطه مقابل برنامه درسی قرار می گیرد. اگر چه از لحاظ اداری عمدتا کم اهمیت تر از برنامه درسی است اما در بسیاری از جهات مهم تر و مؤثرتر از آن می باشد( فتحی و اجارگاه، 1388).
2-1-1-2. ضرورت و اهمیت فعالیت های فوق برنامه
اصولا برنامه های رسمی، متداول و کلاس های مدارس بیشتر متوجه پرورش حافظه و به کار انداختن قوای ذهنی شاگردان می باشند و به رشد جنبه های عاظفی و اجتماعی افراد چندان توجهی ندارند. فراگرفتن علوم با نشستن برروی نیمکت مدرسه و گوش دادن به سخنان معلم میسر نیست شاید آموزش صرف صورت گیرد اما در آموزش واقعی باید دانش آموز از کلاس بیرون بیاید و وارد زندگی و اجتماع شود. در مدرسه طوری برنامه ریزی شود که معلم و دانش آموز اندیشه خلاق خود را به کار ببندند و مهارت هایی مانند تفکر حل مسئله و تصمیم گیری را کسب کنند. دانش آموز را باید آموزش داد تا مهارت و دانش را بیاموزد نه آنکه چیزی را به او القا کرد( کریمی، 1384).
با توجه به تحولات و دگرگونی های سریع اجتماعی معتقد است افراد باید مهارت های ویژه ای را کسب نمایند تا از روی اندیشه بر سرنوشت خویش حاکم باشند و در انجام مسئولیت خود نقش مؤثر و سازنده را ایفا نمایند که این امر به تنهایی از عهده آموزش رسمی بر نمی آید. لذا باید فعالیت هایی جانبی طرح ریزی شوند که در غالب آنها آمادگی های لازم برای زندگی کردن با جمع با مراعات حقوق متقابل تمرین شده باشد. فقدان این فعالیت ها در اوقات فراغت موجب می گردد که کودکان و نوجوانان در معرض موقعیت های پرخطر قرار بگیرند( ملکی، 1385).
2-1-1-3. اهداف فعالیت های فوق برنامه
در مورد اهداف فعالیت های فوق برنامه دیدگاه های متعددی مطرح است که در عین اختلاف ظاهری دارای هم پوشانی بوده و در هم تنیده اند. شعاری نژاد(1382) هدف اساسی همه فعالیت های تربیتی مدرسه را فراهم کردن انگیزه ها و محرک های لازم برای ادامه رشد و تکامل طبیعی سالم دانش آموزان می داند. یکی از راه های رسیدن به هدف مذکور طراحی فعالیت های فوق برنامه است که بیش از هر عامل دیگر از میزان علاقه، تجربه، قدرت ابتکار معلم، دانش آموزان و مدرسه متأثر می شود.
گیلک(1386) اهداف فعالیت های فوق برنامه در جهت اهداف درسی آموزش مهارت های زندگی قرار دارند. این اهداف را شامل تعمیق فرایند یاددهی یادگیری در زندگی دانش آموزان، غنی سازی برنامه درسی و اوقات فراغت دانش آموزان، گسترش یادگیری از مدرسه به خانواده و جامعه و تسهیل فرایند رشد اجتماعی دانش آموزان می داند. خروج منابع یادگیری از کلاس و مدرسه و کشاندن به دل خانواده و جامعه، فراهم شدن در زمینه رشد و تقویت خلاقیت، غنی سازی اوقات فراغت، آموزش مهارت زندگی به نسل های جدید و شکوفایی استعدادها، آموزش نحوه زندگی اجتماعی را از ویژگی ها و تأثیرات اجرای فعالیت های فوق برنامه بر می شمارد( تاجیک اسمعیلی، 1387).
[1] Moriana
[2] Colitin
[3] Oconnor & Mcguire
مبانی نظری پایان نامه درباره خودکارآمدی تحصیلی
مبانی نظری پایان نامه درباره خودکارآمدی تحصیلی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مبانی نظری پایان نامه درباره خودکارآمدی تحصیلی
در 24 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع خودکارآمدی تحصیلی
2-2-1- خودکارآمدی
خودکارآمدی به درجه ای از احساس تسلط فرد در مورد توانایی هایی برای انجام فعالیت های خاص می باشد و به اعتماد و اطمینان فرد نسبت به توانایی هایش در انجام رفتار خواسته شده از وی تأکید دارد( والترز[1]، 2004).
بندورا( 2006) خودکارآمدی را چنین تعریف می کند باور فرد در مورد توانایی مقابله او در به موقعیت خاص است و الگوهای فکری، رفتاری و هیجانی را در سطوح مختلف تجربه انسانی تحت تاثیر قرار می دهد و تعیین کننده این است که آیا رفتاری شروع خواهد شد یا خیر و اگر شروع شد فرد چقدر تلاش برای انجام آن خواهد داشت و در رویارویی با مشکل استقامت از خود نشان خواهد دارد.
به علاوه خودکارآمدی عبارت است از ارزشیابی هر فرد از توانایی ها و صلاحیت هایش برای رسیدن به اهداف و یا غلبه بر موانع، به عبارت دیگر انتظارات خودکارآمدی به باورهای مربوط به توانایی های ما برای انجام موفقیت آمیز یک رفتار اطلاق می شود( بود[2] و همکارن، 2006).
بندورا بیان می کند که سطح انگیزش، وضعیت های احساسی و اقدامات افراد بیشتر بر آنچه اعتقاد دارند مبتنی است تا آنچه که واقعا درست است. افراد تمایل دارند وظایف و فعالیت هاییی را انتخاب کنند که احساس می کنند در انجام آن ها شایسته هستند و اعتماد به نفس دارند و از بقیه آن ها اجتناب می کنند. بنابراین، هر چه خودکارآمدی بیشتر باشد، تلاش، پایداری و برگشت پذیری بیشتر خواهد بود( خجسته مهر و همکاران، 1391).
خودکارآمدی مجموعه متفاوتی از باورهای مربوط به حیطه های مختلف عملکرد است که شامل خودنظم دهی فرایند شناختی، انگیزشی، حالت های هیجانی و فیزیولوژیک است. خودکارآمدی مربوط به دستیابی به هدف، بهتر از کارآمدی مربوط به یک عملکرد خاص، عملکرد را پیش بینی می کند. کارآمدی مربوط به خودنظم دهی نیز یک عامل مهم در باور خودکارآمدی مربوط به دستیابی به هدف است. باور خودکارآمدی مربوط به یک مهارت ممکن است بالا باشد، اما هنگام استفاده در موقعیت های تنیدگی زا ضعیف می شود.خودکارآمدی هم چنین با هماهنگ ساختن مهارت های مختلف ارتباط دارد. از آنجا کل چیزی بیش از مجموع اجزای آن است، باورهای خودکارآمدی به جای این که مجموعه ی بی ربطی از خوباورهای خاص بالا باشند، حاصل تجارب و افکار بارآور هستند( بندورا، 1997).
2-2-2- تاریخچه خودکارآمدی
درباره تاریخچه خودکارآمدی می توان گفت یکی از جنبه های نظریه شناخت اجتماعی آلفرد بندورا است، نظریه شناختی- اجتماعی از دیدگاه کارگزارانه سرچشمه گرفته است که در آن رفتار فرد به صورت هدفمند و پیش بینی پذیر تلقی می شود، و این دیگاه در ابتدا به نظریه یاگیری اجتماعی معرف بود و این نظریه بر خواستگاه اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی در تمام ابعاد زندگی انسان، انگیزش، هیجان و عمل تاکید می کند و این نظریه از قویت فاصله گرفته بر اهمیت فرایندهای شناختی تاکید می کند، در این دیگاه افراد نه به وسیله نیروهای درونی برانگیخته می شوند نه به وسیله نیروهای بیرونی به طور خودکار کنترل می شوند و عملکرد انسان در چهارچوب یک مدل تقابلی سه جانبه تبیین می شود که در آن رفتار شخص و محیط یکی از این برای رسیدن به انواع عملکرد تعیین شده است( پروین و جان، 1386).
[1] Valtarz
[2] Boud
پیشینه و مبانی نظری پایان نامه درباره عملکرد تحصیلی
پیشینه و مبانی نظری پایان نامه درباره عملکرد تحصیلی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
پیشینه و مبانی نظری پایان نامه درباره عملکرد تحصیلی
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع عملکرد تحصیلی
2-3-1. عملکرد
در اوایل دهه 1990، یعنی زمانیکه مطالعات میدانی نشان دادند که کارکردهای مدیریت منابع انسانی در سازمانها ارتباط مثبتی با بهبود بازده کلی سازمان دارد، این رشته از اهیمت بیشتر برخوردار شد. به عبارت دیگر، بکارگیری کارکردهای منابع انسانی با عملکرد بهتر در حوزه های مالی و عملیاتی در این سازمانها ارتباط داشته است. غالب این مطالعات در سازمانهای بخش خصوصی و عمدتا در سطح ایالات متحده انجام گرفته اند.
2-3-2. تاریخچه ارزیابی عملکرد
تاریخچه ارزیابی عملکرد به قرن هفتم هجری برمیگردد. این موضوع نخستین بار از سوی خواجه رشیدالدین فضلالله مطرح شد. قرنها پس از آن در سال 1349 در کشور مقرر شد. مدیریت و نحوه انجام امور مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور مرکز ارزشیابی سازمانهای دولتی در نخست وزیری تشکیل شد. در سال 1352 با آغاز برنامه پنجم عمرانی به موجب بند 8 ماده 5 فصل سوم قانون برنامه و بودجه کشور، وظیفه ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی به عهده سازمان برنامه و بودجه گذاشته شد، و به همین منظور معاونت ارزشیابی سازمانهای دولتی در این سازمان تشکیل شد(فضلی و آذر، 1381).
در سال 1354 براساس اصلاحیه مورخ 28/12/53 قانون استخدام کشوری و به موجب بند 6 قسمت ب ماده 604 قانون مذکور وظیفه ارزشیابی و کارایی در دستگاههای اجرایی کشور، به منظور راهنمایی آنها در جهت برقراری روشهای صحیح اداری و اصول مدیریت و گزارش آن به نخست وزیر، به سازمان امور اداری و استخدامی کشور منتقل و در پی آن دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی تشکیل شد. در سال 1359 دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور منحل و اقدامات مربوط به ارزیابی کارایی و عملکرد دستگاههای اجرایی تا سال 1376 متوقف شد. در سال 1379 نیز پس از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، این وظیفه برعهده دفتر ارزیابی عملکرد سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور گذاشته شد( امین زاده، سلطان زاده و صلواتی، 1388).
2-3-3. عملکرد تحصیلی
به اعتقاد تیلور، 1999 اهداف اساسی هر نظام آموزشی فراهم آوردن شرایط و استفاده از شیوههای نوین و مفید است تا فراگیران به کمک آن ها بتوانند، حداکثر توانمندی های خود را بروز داده و به موفقیت های بیشتری نائل آیند. شاخص چنین پیشرفت عملکرد تحصیلی است که شامل زیر مجموعه های متعددی از جمله خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت، کاهش اضطراب، فقدان کنترل پیامد و استفاده از راهبردهای مناسب برای مطالعه است.خودکارآمدی یعنی اطمینان داشتن به خود در زمینه تحصیلی و فعالیت های آموزشی، انگیزش عامل نیرو بخش رفتتار است و فقدان کنترل پیامد به معنی این است که لزوما با افزایش کارکرد، تغییری در نتیجه دلخواه تحصیلی حاصل نمی شود( درتاج، 1383).
سیف(1385) پیشرفت تحصیلی را عبارت از میزان یادگیری آموزشگاهی فرد می داند که با آزمون های مختلف درسی مانند ریاضی و علوم و غیره سنجیده می شود. در پژوهش های مختلف پیشرفت تحصیلی با موفقیت تحصیلی مترادف به کار می رود که البته متفاوت از یکدیگرند. موفقیت تحصیلی مربوط به یک پایه مشخص یا دوره خاصی است ولی پیشرفت تحصیلی به مقایسه مراحل ورودی و نهایی پایه ها و نمرات مختلف اشاره دارد.
مبانی نظری پایان نامه درباره هوش هیجانی
مبانی نظری پایان نامه درباره هوش هیجانی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
مبانی نظری پایان نامه درباره هوش هیجانی
در 47 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع هوش هیجانی
تاریخچه هوش هیجانی
افلاطون 2000 سال پیش گفته است؛ تمام یادگیری ها دارای یک زیربنایی هیجانی و عاطفی هستند. بر اساس گفته افلاطون از آن زمان تاکنون دانشمندان، پژوهشگران و فیلسوفان زیادی در جهت اثبات یا نفی نقش احساسات در یادگیری، مطالعات زیادی انجام داده اند. متأسفانه تفکر حاکم در این 2000 سال این بود که هیجان ها مانع انجام کار و تصمیم گیری صحیح می شوند و تمرکز حواس را مختل می سازند. در سه دهه گذشته حجم رو به رشد تحقیقات، خلاف این مطلب را ثابت کرد. در سال 1950 آبراهام مازلو مقاله ای در زمینه ارتقاء نیازهای هیجانی– جسمی، معنوی و روانی نوشت که از دوره رنسانس، انقلاب و تحول عظیمی در زمینه تحلیل از مکتب انسان گرایی به وجود آرود. بین سال های 1970 تا 1980 نظریه مازلو موجب رشد و تحول علوم مربوط به توان و استعداد انسان ها گردید.
تحقیقات مستمر باعث شد تعاریف زیادی از هوش و هیجان مطرح شود. سابقه پژوهش و تحقیق در زمینه هوش غیر شناختی و هوش اجتماعی به سال 1940 بر می گردد. گاردنر استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد در سال 1993 هوش چند گانه را مشتمل بر ابعاد گوناگونی مطرح کرد که مورد توجه علم روان شناسی قرار گرفت و به عنوان یکی از زیر شاخه های هوش شناخته شد. پینی[1] در سال 1986 در رساله دکترایش مفهوم هوش هیجانی را به زبان انگلیسی با عنوان بررسی هیجان، توسعه هوش هیجانی، خود یکپارچگی (در ارتباط با ترس، درد و امیال) مطرح کرد. او توصیه کرد برای تقویت و هوش هیجانی باید به آزاد سازی هیجانی کودکان در مدارس با روش روان درمانی مبادرت کرد.
موضوع هوش هیجانی نخستین بار توسط پیترسالووی و جان مایر[2] در سال 1990 مطرح شد. پیتر سالووی از بخش روان شناسی دانشگاه یل می گوید: «در طول چند دهه گذشته باورها در مورد هوش هیجانی دچار تغییر شده اند» زمانی هوش را کمال انسانی می دانستند و معتقد بودند افراد باهوش باید دارای زندگی بهتری باشند. سالووی و مایر در سال 1990 تعریف قابل قبولی از هوش هیجانی را در مقاله ای تحت عنوان هوش هیجای مطرح کردند. در آن مقاله آنها هوش هیجانی را از نظر علمی– هوشی آزمون پذیر و قابل اندازه گیری می دانستند. دیوید کارسو[3] از همکاران پیتر سالووی می گوید: مهم است بدانید هوش هیجانی ضد هوش نیست به عبارتی نشانه برتری احساس (دل) به عقل (سر) نیست بلکه هوش، نقطه تلاقی احساس و عقل است.
دانیل گلمن[4] از نتیجه تحقیقات سالووی و مایر و سایدین در پر فروش ترین کتابش به نام هوش هیجانی در سال 1995 استفاده کرد و در این زمینه دو برنامه شناخت خود و رشد اجتماعی برای مدرسه نیوهاون نوشت. لئونل[5] اولین بار مفهوم هوش هیجانی را به زبان آلمانی در سال 1966 به کاربرد نتایج تحقیقات او در مورد خانم هایی که به خوبی نمی توانستند از عهده نقش ها و وظایف اجتماعی خود برآیند حاکی از این بود که این خانم ها در سنین کودکی جدا از مادران خود زندگی می کردند. او برای درمان افرادی که از سطح پایین هوش هیجانی برخوردار بودند داروی LSD را تجویز کرد (این موضوع مربوط به دهه 1960 بود).
...
2-18- مؤلفه های هوش هیجانی
دانیل گلمن مؤلفه های هوش هیجانی را به شرح زیر بیان می کند:
1- خودآگاهی: شناختن هیجان هایی که آن را احساس می کنیم و دلیلش را نیز می دانیم. خودآگاهی، آگاه بودن از حالت روانی خود و تفکرها درباره آن حالت است.
2- خودگردانی: تعادل هیجانی را خود گردانی می نامند. گاهی از خود گردانی به معنای کنترل احساسات، عواطف و تکانش ها یاد می کنند. خود گردانی یک قابلیت زیر بنایی است که در کنترل رفتارهای هیجانی نقش مهمی دارد.
3 - انگیزش: به معنای مولد، اثر بخش و خلاق بودن در زمینه کاریست. انگیزش توانایی انرژی دادن به دیگران و هدایت رفتار آنان بر خلاف داشتن روحیه ضعیف را دارد. در انگیزش از هیجان ها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف استفاده می کنیم.
4 - همدلی: توانایی همدردی کردن با احساسات دیگران و شناخت دیدگاه آنها را همدلی می نامند. همدلی توانایی شناخت و نفوذ بر حالت هیجانی دیگران یا آگاهی نسبت به احساسات، نیازها و علایق دیگران است. همدلی به معنای دیگر وارد شدن به حریم احساس دیگران است.
5 - مهارت های ارتباطی یا اجتماعی: توانایی شناخت و همدلی با دیگران، برقراری ارتباط مؤثر، گوش دادن عمیق و پرسیدن سؤالات مهم، تشریک مساعی، مربیگری و مذاکره کردن از اجزا این مهارت محسوب می شود.
[1] - Payne
[2] - Mayer & Salovey
[3] - Caruso
[4] - Golman
[5] - Lenel
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
در 39 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
تعریف وابستگی
براساس دیدگاه گریفیتز جزء اصلی وابستگی، وابستگی رفتاری است که دارای اجزای زیر است:
2-2 وابستگی و رسانه
نظریه وابستگی توسط بال رو کیچ[2] و دی فلور[3] مطرح شد.آنها رویکرد سیستمی وسیعی را در پیش گرفتند که رابطه یکپارچه ای میان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعی بر قرار می کرد (لیتل جان، 1384). طبق این نظریه افراد وابستگی های متفاوتی به رسانه ها دارند و این وابستگی ها از شخصی به بخص دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد. به نظر این دو محقق در جامعه ی جدید شهری – صنعتی، مخاطبان وابستگی زیادی به اطلاعات قابل اطلاعات رسانه های جمعی دارند؛ زیرا زندگی در جامعه نیاز مند اطلاعات قابل اعتماد و به روز است. این نطریه بر روابط سه گانه میان رسانه، مخاطبان و جامعه تاکید دارد.
محور اصلی این نظریه آن است که مخاطبان به منظور رفع نیاز و رسیدن به اهداف، به اطلاعات رسانه ها وابسته اند. یک فرد ممکن است با دو منبع گوناگون وابستگی رو برو شود. اولین منبع، تعداد و اهمیت کارکرد های اطلاعات است. رسانه برای مجموعه ای از کارکرد ها نظیر نظارت بر فعالیت های دولت و تفریح و سرگرمی به کار می روند. بعضی از این کارکرد ها برای هر گروه خاص از افراد مهم تر از سایرین است و هرقدر یک رسانه آن اطلاعات را بیشتر ارائه دهد، وابستگی آن گروه خاص به آن رسانه بیشتر می شود. دومین منبع، ثبات اجتماعی است. زمانی که تغییر در جامعه وجود دارد وابستگی مردم به رسانه ها برای اطلاعات افزایش می یابد. از سوی دیگر هنگامی که ثبات اجتماعی بالاست، نیاز به رسانه می تواند کم شود.
در هریک از سه واحد این نظریه (رسانه، مخاطب و جامعه) عواملی در افزایش یا کاهش وابستگی رسانه ها دخالت می کنند. الف) رسانه: نظام های رسانه ای از نظر تعداد و محوریت ارائه کارکرد های اطلاعاتی متفاوتند. مثلا آنها در جامعه جدیدی شهری – صنعتی چندین کارکرد دارند؛ کارکرد هایی مثل تهیا اطلاعات در باره دولت و سیاست برای مردم به شکلی که انجام انتخابات منصفانه مهیا شود، خدمت به عنوان رکن چهارم دولت، اعلام هشدار. عمومی در موارد بحرانی، تهیه اطلاعات مورد نیاز برای حفظ و چرخیدن نظام اطلاعاتی و عرضه حجم بزرگی از محتوای تفریحی و سرگرم کننده برای کمک به ایجاد آرامش و پر کردن اوقات فراغت مردم. هرچه رسانه ها در یک جامعه این کارکرد ها را بیشتر ارائه دهند، وابستگی به رسانه ها در آن جامعه بیشتر خواهد شد.
6-Victor
[2]Sandra ball-rokeach
[3] Melwin defleur
مبانی نظری پایان نامه درباره پرخاشگری
مبانی نظری پایان نامه درباره پرخاشگری |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مبانی نظری پایان نامه درباره پرخاشگری
در 46 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع پرخاشگری
تعریف پرخاشگری
پرخاشگری، معمولاً به رفتاری اطلاق می شود که هدف از آن، صدمه رساندن جسمانی یا زبانی به شخص دیگر، یا نابود کردن دارایی آن است. بنابراین، آسیب زدن اتومبیل یک شخص به دست شخص دیگر، خفه کردن زنان توسط یک جانی و خشونتی که دولت برای برقراری نظم و قانون اعمال می کند، تماماً اعمالی هستند که در تعریف پرخاشگری می گنجد. بهترین و جامع ترین تعریفی که از پرخاشگری ارائه شده، تعریف براون[1] است. او، پرخاشگری را هر نوع عمل و رفتاری می داند که به طور مستقیم در جهت هدفی و به منظور آزار و اذیت رساندن به دیگران که مایل نیستند مورد آزار و اذیت قرار گیرند، اعمال شود. همچنین پرخاشگری را می توان هرگونه رفتاری دانست که متوجه آسیب رساندن و یا مجروح ساختن موجودی دیگر است.
هر چند سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه بشدت پرخاشگرند، به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی نیز پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند، به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگر نخواهند بود. البته، کودکان هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر، یا بدنیا آمدن کودک جدید روبرو می شوند، بیشتر پرخاشگر می شوند. در واقع، پرخاشگری وسیله ای کودکانه است که گاهی بسیار خطرناک و زیانبار بوده و به جای حل مشکل و کاستن از فشار و ناراحتی، باعث دردسر و رنج تازه، برای شخص می شود (صادقی و مشکبیدحقیقی، 1385).
2-24- نشانه های پرخاشگری
نشانه های پرخاشگری، متعدد است. از جمله این نشانه ها می توان به فحش دادن، پرتاپ اشیاء، لگد زدن، جنگ و ستیز کردن، شکستن اشیاء و ضربه زدن، حمله به دیگران، دروغگویی، بر هم زدن نظم، برانگیختگی بیش از حد، فرار از خانه و مدرسه، نگاه های تند و خشن، به هم فشردن دندان ها و جیغ زدن، اشاره کرد. نشانه های پرخاشگری در یک کودک پرخاشگر عبارتند از :
1- ایجاد مزاحمت کردن و حالت دفاعی به خود گرفتن؛
2- دیگران را سرزنش کردن؛
3- با کودکان دیگر به جنگ و ستیز پرداختن؛
4- نظم کلاس و مدرسه را به هم ریختن؛
5- به دزدی و دروغگویی دست زدن؛
6- از رابطه خود با اطرافیان رضایت نداشتن؛
7- از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن؛
8- از بازگو کردن احساسات خود علیه والدین، وحشت داشتن و آن را در مورد کودکان دیگر تلافی کردن (هاشمی و همکاران، 1389).
2-25- انواع رفتارهای پرخاشگرانه
طبق نظر مویر[2] (1976)، پاسخ های پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد که محرک های درونی و بیرونی مختلف، آنها را به وجود می آورد. در ادامه این بحث، هفت طبقه از رفتارهای پرخاشگرانه معرفی می شوند. به دلیل همپوشی این طبقات، امکان تمایز میان انواع این رفتارها به سهولت امکانپذیر نیست، لذا این احتمال وجود داردکه رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفیقی از دو یا چند عامل زیر باشد:
2-25-1- پرخاشگری خشمگینانه[3]
طبق نظر دارلی و همکاران[4] (1988)، این نوع پرخاشگری، نوع اصیل و شناخته شده پرخاشگری است. هنگامی که مردم کلمه پرخاشگری را می شنوند، این نوع خاص فوراً به ذهن آنان متبادر می شود. این نوع پرخاشگری عموماً با نشانه های از برانگیختگی هیجانی توأم بوده و علت آن غالباً درد یا ناکامی است. برای مثال، اگر دو موش را در قفس رها کنیم، سپس ضربه های برقی متناوب و مختصری به آنان وارد شود، پس از آن، به یکدیگر حمله می کنند. در این حالت، اگر حتی یک موش وجود داشته باشد، مثلاً به عروسک حمله ور خواهد شد. هاچینسون[5] (1965) معتقد است بروز ناکامی، عدم موفقیت در یک رفتار هدف گرا می باشد. برای مثال، پیشگیری از دستیابی حیوان به غذا معمولاً باعث رفتار پرخاشگرانه می شود. کبوتری که یاد گرفته است برای دریافت دانه به کلیدی نوک بزند، اگر دانه ای دریافت نکند به کبوتر دیگر حمله خواهد کرد.
2-25-2- پرخاشگری تجاوزکاران[6]
گاهی اوقات یک حیوان، آرام و پاورچین به حیوان گوشتخوار دیگری مانند شغال، گرگ و یا یکی از جانوران رده ی گربه سانان حمله می کند. البته تردید وجود دارد که این رفتار پرخاشگرانه باشد، بنابراین برچسب «جست و جوی غذا» احتمالاً مناسب تر است.
کیو[7] (1930) معتقد بود برخی از موجودات از طریق تقلید این رفتار را می آموزند. بچه گربه در صورتی در چهارماهگی حمله و کشتن موش ها را فرا می گیرد که بتواند به طور طبیعی کشتن موش ها توسط مادرش را ببیند.
2-25-3- پرخاشگری ناشی از ترس[8]
به طور کلی، اگر با یک موضوع ترس آور به حیوانی نزدیک شویم، حیوان می ترسد و احتمالاً شروع به پرخاشگری می کند. همچنین اگر حیوانی اهلی و رام، توسط حیوانی قویتر از خود، به گوشه ای رانده شود، در تنگنا قرار گرفته و با خشونت، به حیوان قوی حمله می کند.
2-25-4- پرخاشگری کنشگر[9]
طبق نظر لیو[10] (1967) و لوراس[11] (1961) هر موجود زنده ای ممکن است به دلیل دریافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه، به این رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و کودکانی که به اظهار نظرهای خصمانه تشویق شده اند، تمایل به رفتار پرخاشگرانه در آنان بیشتر دیده می شود. اشخاصی که برای کشتن، پول دریافت می کنند، نمونه ای از این نوع پرخاشگری هستند. در انواع شرطی شدن کنشگر، نیازی نیست که برای تقویت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخی را پیگیری کنیم، هنگامی که رفتاری آموخته می شود، پاداش ها و تنبیه هایی گاه و بی گاه برای تثبیت و نگهداری آن کفایت می کند و این مسئله مخصوصاً در پدیده پرخاشگری فرمانبردارانه، کاملاً روشن و مسلم است. در این نوع پرخاشگری، شخص به کسی حمله می کند و یا او را به قتل می رساند زیرا به وی دستور انجام آن ابلاغ شده است و به دنبال چنین رفتاری پاداشی دریافت می کند که باعث تقویت رفتار می شود (به نقل از امبرگتس و همکاران[12]، 2009).
[1]- Brown
[2] - Mayer
[3] - Angry Aggression
[4] - Darly and et.al
[5] - Hochensoon
[6] - Predatory Aggression
[7] - Cue
[8] - Fear induced
[9] - Operant
[10] - Leave
[11] - Loras
[12] - Embregts
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی سبک های فرزندپروری
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی سبک های فرزندپروری |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی سبک های فرزندپروری
در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع سبک های فرزندپروری
2-2- راه های انتخاب روش های تربیتی
تا چند سال اخیر، اکثر مطالعات مربوط به اجتماعی شدن بر این نکته تأکید داشت که فنون تربیت و رفتارهای والدین، بر رشد کودک اثر می گذارد و به آن شکل می دهند. این تحقیقات نقش کودک را به عنوان عامل تعیین کننده اجتماعی شدن خود نادیده می گرفت. این دیدگاه در طول سال های اخیر تحول یافته است و امروزه، شایستگی والدین را بر اساس سه عامل تعیین کننده مهم در نظر می گیرند: مسئولیت و سلامت روانی والدین، ویژگی های کودک و منابع استرس و حمایت کننده که در درون و بیرون خانواده (محیط) وارد عمل می شوند (برنز، 2006).
2-2-1- مسئولیت و سلامت روانی والدین
تعلیم و تربیت کودکان تحت تأثیر شخصیت والدین آنها قرار می گیرد. به این ترتیب، والدین آشفته بیش از دیگران، با خطر داشتن کودکان آشفته، روبه رو خواهند بود. یکی از تحقیقات آمریکایی، که بر روی 693 خانواده و طی یک دوره شش ساله انجام گرفت، نشان داده است که 64% کودکانی که اختلال های عاطفی نشان می دادند، به مادرانی تعلق داشتند که دارای اختلال های روانی بودند. در خانواده هایی که تنها پدر نشانه ها یا اختلال های عاطفی داشت47 % کودکان اختلال داشتند.72% کودکان مسأله دار، در خانواده هایی بودند که پدر و مادر هر دو اختلال داشتند و این درصد دو برابر اختلال روانی کودکان بود که در خانواده های آنها از این دو نوع اختلال ها وجود نداشت. پژوهشگران دیگر کشف کرده اند که تحریک پذیری دائمی والدین می تواند به سلامت عاطفی کودک و به رشد و توانایی های شناختی او آسیب برساند. مادرانی که از افسردگی رنج می برند، در مقایسه با دیگر مادران، با فرزند خود کمتر عاطفی، کمتر خودمختار و بیشتر محافظه کارند. همچنین آنها با کودک بزرگتر خود کمتر بردبارند و بیشتر تمایل دارند که او را تنبیه کنند. برعکس، کودکان تقریباً یک ساله ای که والدین شاد دارند، رابطه عاطفی محکم تری با آنها برقرار می کنند و در نتیجه به نظر می رسد که نسبت به بچه هایی که والدین آنها ظاهراً شاد نیستند، امتیازهای بیشتری بدست می آورند (پورابراهیم و همکاران، 1390).
2-2-2- ویژگی های کودکان
به نظر می رسد که برخی متغیرها، مثل سن و جنس، خلق کودک و نوع تعلیم و تربیت را که او دریافت می کند، تحت تأثیر قرار می دهند. پژوهشگران مشاهده کرده اند که والدین مثل سایر بزرگسالان، وقتی در مقابل یک کودک نافرمان، منفی و خیلی شلوغ قرار می گیرند معمولاً با رفتارهای منفی و آمرانه واکنش نشان می دهند (پرچم و همکاران، 1391).
2-2-3- محیط؛ منابع استرس و حمایت
والدین، زندگی خانوادگی خود را در انزوای اجتماعی آغاز نمی کنند. آن ها قبلاً در شبکه های ارتباطی اعضای خانواده و دوستان خود وارد شده اند و در بسیاری از موارد، شغلی انتخاب کرده اند. این محیط های اجتماعی می توانند منابع استرس یا حمایت یا هر دو باشند. یکی از قابلیت های انسان، تمایل او به حمایت کردن و حمایت شدن است. چون حمایت اجتماعی بر انسان اثر مفیدی دارد، شخصی که به شبکه ها و گروه های اجتماعی وارد می شود، بطور مرتب تجربه های مثبت کسب می کند و این تجربه ها، به کاهش آثار احتمالاً زیانبار رویدادهای استرس آور بر او کمک می کنند (آنولا[1] و نورمی[2]، 2012).
2-3- تعریف سبک های فرزندپروری
رابطه بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان نظام یا شبکه ای دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. این نظام بطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبک ها و روش های مختلف فرزندپروری در کودکان تأثیر می گذارد، اکثر روانشناسان همچون بالبی[3] (1969)، فروید (1964) و مایز و پتیت[4] (1997)، صرف نظر از مکتبی که به آن معتقدند، کنش های متقابل میان والدین و فرزندان را اساس تحول عاطفی تلقی می کنند. ایشان سبک های فرزندپروری را اینگونه تعریف کرده اند: مجموعه ای از رفتارها که تعیین کنند? ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعیت های متفاوت و گسترده ای است و اینگونه فرض می شود که موجب ایجاد یک فضای تعامل گسترده می گردد».
دارلینگ و استینبرگ[5] (1993) شیوه های فرزندپروری را این گونه تعریف کرده اند: «مجموعه ای از گرایش ها، اعمال و جلوه های غیرکلامی که ماهیت تعامل کودک و والدین را در تمامی موقعیت های گوناگون مشخص می کند و در سیر حیط? اقتدار منطقی، استبدادی و آزادگذار مطرح شده است». تعریفی دیگر از برک لورا[6] (1998) بدین شرح است: «ترکیب هایی از رفتارهای والدین که در موقعیت های گسترده ای روی می دهد و جو فرزندپروری بادوامی را پدید می آورند». همچنین پژوهش های انجام شده بر پایه و نظریه بوم شناختی براون فنبرنر، نشان دهند? آن است که سبک های فرزندپروری، انعکاسی از پایگاه اقتصادی و بافت اجتماعی درون خانوادگی است. در این میان متغیر اقتصادی و اجتماعی و سطح درآمد خانواده دارای بیشترین تأثیر بوده است (به نقل از بایر[7]، 2011).
...
2-7-4- تغییر در الگوی تربیت فرزندان در ایران
در عصر حاضر، عناصر مؤثر در بیرون از حیط? خانواده بر روند تربیتی کودکان اثرات بسیاری دارد. به گونه ای که بعضاً برخی شیوه ها و اصول تربیتی خانواده توسط نهادها، سازمان ها و دیگر مراجع اجتماعی خنثی می شود و تلاش والدین را با بن بست مواجه می کند. نقش دوستان و همسالان به صورت ویژه است. امروزه کودکان بیشتر تحت تأثیر و نقش والدین در تربیت فرزندان، دست کم از دو سو محدود شده است؛ اولاً به طور کلی نقش والدین در تربیت فرزندان به دلیل ارزشهای مدرنی چون فردگرایی، حقوق کودکان، آزادی و ... کاهش یافته است. ثانیاً، عوامل بیرون از خانه، نقش و اثر والدین در اموری چون انتخاب دوست، ارتباط با دیگران، انتخاب رشت? تحصیلی، شغل، ازدواج و ... قابل بحث و بررسی است. کنترل فرزندان توسط والدین در ده? های اخیر کاهش یافته، کاهش کنترل به معنای معتقد نبودن به کنترل فرزندان در جامعه نیست، بلکه کاهش نفوذ کنترل والدین به دلیل شرایط و ویژگی های زندگی در جهان معاصر است. کودکان و نوجوانان در طول ساعات روز در بیرون از منزل و به دور از حوز? کنترل والدین در مدرسه یا دانشگاه مشغول تحصیل هستند. علاوه بر آن، روابطی که از طریق رسانه های مدرن مانند اینترنت صورت می گیرد، استفاده از تلفن همراه و سایر دستگاه های ارتباطی، برای فرزندان قدرت انتخاب بیشتر و فرصت بیشتری را فراهم کرده است. تعارض ارزش های بیرون از خانه و والدین، به نفع جامعه و به ضرر والدین ختم می شود. آنچه در معرض تغییر قرار گرفته است میزان اختیار والدین و شیوه های تربیتی آنهاست. تنبیه به شیوه بدنی، یکی از عناصر تربیتی در نظام فرهنگی ایران محسوب می شده است و هدف عمده استفاده از آن در راستای الگو بخشیدن به رفتار کودک و به عبارت بهتر اجتماعی کردن کودکان بوده است. امّا امروزه، در سنجش گرایش ایرنیان مشخص شده است که 2/91 درصد از ایرانیان با تنبیه بدنی فرزندان توسط والدین مخالف هستند و فقط 8/4 درصد مؤافق تنبیه بدنی هستند. امّا، در مجموع مشروعیت تنبیه بدنی در روابط و مناسبات بین والدین- فرزندان و معلمان و دانش آموزان کاهش یافته است و به نظر می رسد روابط اعضای خانواده نسبت به دهه های قبل دمکراتیک تر شده است و این گونه همچنان ادامه دارد (حسینی نسب، احمدیان و روان بخش، 1387).
2-8- انواع تیپ های خانواده
خانواده ها از حیث کیفیت روابط اعضای آن به 3 تیپ تقسیم می شوند:
....
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره عزت نفس
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره عزت نفس |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی درباره عزت نفس
در 33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع عزت نفس
عزت نفس:
عزت نفس یکی از عوامل مهم و اساسی در رشد و شکوفایی انسانهاست که در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران امور تربیتی قرار گرفته است. عزت نفس به معنای قضاوت شخص از ارزشمندی خود است و به نگرش فرد از خود دلالت می کند. افراد با بررسی نحوه ی کنار آمدن با استانداردها و ارزشهای مورد نظر خود و مقایسه ی چگونگی عملکرد خود با دیگران به این قضاوت دست می پردازند. عزت نفس چگونگی احساس خود درباره ی خود است و بر همه ی افکار، ادراکات، هیجانات، آرزوها، ارزشها و اهداف شخصی نفوذ دارد و کلید رفتار آدمی می باشد. بنابراین، عزت نفس هسته ی مرکزی ساختارهای روانشناختی فرد است که وی را در برابر اضطراب محافظت نموده و آسایش خاطر وی را فراهم می آورد. عزت نفس نقش محافظت کننده ای در مقابله با فشارهای روانی دارد که از فرد در مقابل وقایع فشار آور منفی زندگی حمایت می کند. فردی که از ارزشمندی بالایی برخوردار است، به راحتی قادر است با تهدیدها و وقایع فشارآور بیرونی بدون تجربه ی برانگیختگی منفی و از هم پاشیدگی سازمان روانی مواجه شود. عزت نفس پائین به عنوان عامل خطر برای پرخاشگری، بزهکاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، عملکرد ضعیف تحصیلی، همسر آزاری، کودک آزاری و نظایر آن مشاهده شده است. اخیراً برخی سیاستمداران و مسئولان مدارس پیشنهاد کرده اند که مدارس و دیگر مؤسسات اجتماعی باید برنامه هایی برای ارتقای عزت نفس افراد طراحی کنند. این پیشنهاد بر این فرض استوار است که عزت نفس علت و نه معلول مشکلات اجتماعی است، مستقل از موقعیت های خاص وجود دارد و می تواند با مداخلات خارجی ارزیابی شود. بی تردید عزت نفس یکی از مهمترین و اساسی ترین جنبه های شخصیت و تعیین کننده ویژگیهای رفتاری ما است .توجه به این امر، به ویژه در مورد کودکان دارای نیازهای آموزشی ویژه و نیز کسانی که به آنها آموزش می دهند، از اهمیت خاصی برخوردار است. عزت نفس به مانند یک سرمایه ی ارزشمند حیاتی از مهمترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعداد و خلاقیت افراد می باشد. افراد دچار ناتوانی، به دلیل نگرشهای منفی والدین، تجارب منفی در برخورد با همسالان عادی و ناکامی های پی در پی در مدرسه به تدریج دلسرد و سرخورده شده و توالی چنین شکست ها و مشکلاتی موجب می شود که آنها نسبت به خود احساس بی ارزشی داشته باشند و در نتیجه این احساس منجر به آسیب در عزت نفس آنها شود(ولی زاده و همکاران،1371).
عزت نفس یک شاخص بسیار مهمی در شخصیت افراد است و به مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم و فکر می کنیم دیگران برای ما قائل هستند، گفته می شود. قدمت تاریخی این موضوع به مباحثی که علما و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند برمی گردد. در طول صد سال گذشته بسیاری از روان شناسان این نظر را پذیرفته اند که انسان دارای یک نیاز به عزت نفس می باشد(آدلر[1]1390).
1- Adler
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع استرس و اضطراب
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع استرس و اضطراب |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع استرس و اضطراب
در 35 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع استرس و اضطراب
استرس
در زندگی اجتماعی امروزی، فشار روانی یا استرس[1] امری اجتنابناپذیر است. محرومیت نا ناکامی و تعارض، کم و بیش در زندگی همه اتفاق میافتد. استرس امروزه موضوعی است که مورد توجه دانشمندان تمام رشتهها قرار گرفته است. پزشکان، روانپزشکان، فیزیولوژیست زیستشناسان، هر کدام جنبههایی از مسایل مربوط به آن را بررسی میکنند. به طوری که در فرهنگ آکسفورد بیان شده است. استفاده از واژه استرس حداقل به آغاز قرن 14 برمیگردد که در معانی مختلف به کار گرفته شده است. گاهی به معنی نیرو، فشار فیزیکی، فشار روانی یا کوشش زیاد به کار رفته است و زمانی به معنی یک حالت استیصال کاربرد داشته است (فیورستین، لیبل و کلارمایر[2]، 1987).
همانطور که بیان گردید فشار روانی امروزه یکی از مهمترین موضوعات و مفاهیم روانشناختی است که اهمیت زیادی در آسیب شناسی روانی و روانشناسی سلامت دارد. این واژه از فیزیک وارد روانشناسی شده و ابتدا مفهومی فیزیکی، سپس محیطی و اجتماعی و نهایتا روان شناختی پیدا کرده است. (علیپور، نور بالا، 1383).
نخستین بررسیهای عمده در زمینه استرس در حوزه دانش پزشکی انجام شده است. در اثری از کلودبرنارد[3] متعلق به سال 1860 چنین اظهار شده است که به رغم تغییراتی که در محیط خارجی فرد رخ میدهد، دستگاه داخلی بدن باید پیوسته در وضعیت مطلوبی بماند. بعدها در اواسط قرن 19، معنای استرس گسترش یافت و به عنوان تنش بر روی اعضای بدن یا نیروی ذهنی مطرح گردید. در سال 1935 «والترکلانن[4]» نظریه برنارد را تکامل بخشید و در قالب مفهوم تازهای به نام همئوستاری[5] به آن اشاره کرد. (رأس والتمایر[6]،1998).
وی در تلاش برای آماده کردن یک الگوی زیستی برای هیجان بر نقش سیم عصبی مرکزی تأکید کرد و هیجان را با توجه به تغییرات زیست شیمیایی و فعالیتهای سیسستم اعصاب مرکزی توجیه نمود. گرانش کلانن به تبیین زیستی پدیده هیجان ما الگوی معروفی را شکل داد که به الگوی واکنش «جنگ یا گریز[7]» مشهور شد.
بیشترین پژوهش و بررسی را در این زمینه «هانس سلیه» پزشک معروف اتریشی در سال 1956 انجام داده است. به همین دلیل نیز پدر استرس نامیده شده است.
وی را میتوان نخستین فردی دانست که استرس را به عنوان پدیده تازه در نوع خود به طور کامل شرح داده است. زمانی که وی دانشجوی پزشکی دانشگاه پراک بود به «نشانگلان عمومی بیماری» به عنوان یک پاسخ نامعین ارگانیزم نسبت به بیماری توجه کرد و آثار عوامل مزاحم مانند ضربهها، سوختگیها، اشعه ایکس، سرما و ... را مورد بررسی قرارداد و در مقالهای که در سال 1936 منتشر کرد به توصیف مجموعه پاسخهای نامعینی پرداخت که بر اثر هر نوع عامل مهاجم جسمانی در ارگانیزم بروز میکرد و آنچه را کردد نشانگلان عمومی سازش» مینامید مشخص نمود. وی بین سالهای 1946-1950 فرضیهای ارائه داد که بر اساس آن، بیماریهای موسوم به بیماریهای سازشی میتوانند ناشی از واکنشهای سازشی نابهنجار در برابر استرس باشد. (استورا[8]، 1984).
وی در اواسط قرن بیستم گام مهم دیگری در تبیین مفهوم استرس برداشت. او معتقد بود که بدن با مجموعهای از فرایندهای نامشخص، در مقابل عوامل استرسزا واکنش نشان میدهد که وی آنها را «نشانههای انطباق عمومی[9]» نامید. نزدیک به یک صد سال است که مفهوم استرس به بررسی درآمده است. پژوهشهایی که در این فاصله انجام شدهاند و نظریههایی از آنها استخراج گردیدهاند (راس والتمایر،1998)
[1] - Stress
[2] - feeresting & lyber & cazmayer
[3] - cloud bernard
[4] - connon
[5] - Homeostasis
[6] - The fight or fight system
[7] - Hons selye
[8] - Stora
[9] - General adaptation syndrome (GAS)