مبانی نظری فصل دوم پایان نامه روانشناسی درباره نارسایی هیجانی
مبانی نظری فصل دوم پایان نامه روانشناسی درباره نارسایی هیجانی |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مبانی نظری فصل دوم پایان نامه روانشناسی درباره نارسایی هیجانی
در 28 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع نارسایی هیجانی
یکی از مفاهیمی که به تازگی وارد حوزه روانشناسی شده است، نارسایی هیجانی است، این اصطلاح اولین بار توسط سیفنئوس[1] (1970) جهت مشخص کردن افرادی که فقدان ظرفیت بارز در تشخیص و ابراز کلامی هیجانات بدون علت فیزیکی دارند ابداع شد. از آن زمان نارسایی هیجانی موضوع پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. چرا که نارسایی هیجانی میتواند به ایجاد مشکلاتی در روابط بین فردی، انطباق با هیجانات مختلف، حوادث استرس آور زندگی آسیب پذیری بیشتر فرد در برابر آنها منجر شده، به علاوه میتواند در استفاده از مکانیزم های مقابلهای ناکارآمد احتمال گرایش به سوء مصرف مواد و الکل را افزایش دهد (ون رسوم و همکاران به نقل از فاتحی نیا، 1388).
نارسایی هیجانی به یک سبک شناختی-عاطفی اشاره دارد که نتیجه آن اختلال خاص در بیان و پردازش هیجانات است. ولی معنای حقیقی آن «پریشانی در توصیف کلامی احساسات» است (کتلین[2]، 1998، ترجمه عباس بخشی پوررودسری و شهرام محمدخانی، 1381). نارسایی هیجانی سازه شخصیتی است که با فقدان خیالپردازی، ظرفیت کم برای افکار سمبولیک و ناتوانی برای تجربه و بیان هیجانات مثبت مشخص میشود. نارسایی هیجانی به حالتی اطلاق میشود که در اثر آن فرد در درک پردازش و هیجانات خود مشکل دارد (سیفنئوس، 1973).
ویژگی اصلی نارسایی هیجانی عبارتند از: ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامی هیجانهای شخص، فقر شدید تفکر نمادین که آشکارسازی بازخوردها، احساسات، تمایلات وسابقها را محدود میکند، ناتوانی در بکارگیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتفاعی در مورد واقعیتهای که اهمیت بیرونی، کاهش یادآوری رویاها، دشواری در تمایز بین حالتهای هیجانی و حسهای بدنی فقدان جلوههای عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خودآگاهی (تول میدا گلیاورویمر[3]، 2005). بحث پیرامون اینکه آیا نارسایی هیجانی یک صفت با ثبات شخصیتی است و یا یک پدیده وابسته به حالت که بطور عمده به سطح افسردگی مرتبط است، چالشهای زیادی را بین پژوهشگران برانگیخته است. مطالعات بالینی نشان میدهد که همزمان با کاهش افسردگی ، نارسایی هیجانی نیز کاهش می یابد، با این حال تیلور و بگبی[4] بیان داشته اند که بین صفات مطلق و ثبات نسبی در زمینه صفات شخصیتی تفاوت وجود دارد.
[1]- Sifneos
[2]- Kathlee
[3]- Tull,Medaglia&Romer
[4]- Taylor and Bagby
بخشی از :
منابع انگلیسی:
Antonovsky A. (1987). Unraveling the mystery of health How people manage stress and stay well. Sanfrancisco. Jossey-Bass Press. 122-5.
Antonovsky, A. (1993).The structure and properties of the sense of cohere nce scale. Soc Sci Med. 36(6):725-33.
Antonovsky, A. (1996). The salutogenic model as a Theory to guide health promotion. Health promotion International. 11(1), 11-18.
Antonovsky, A. (1996). The salutogenic model as a theory to giud. health promotion international. 11(1), 11-18.
Antonovsky, A., (1993). The structure and properties of the sense of coherence Scale. Social science & medicine, 36, 725-733.
Argyle, D. (2001). The social pshychology of happiness, (2nd).Grea.Brit saiu:Routledge.
Argyle,M.,& LU,L. (1990). The happiness of extraverts,personality and Individual Difference,11,1011-1017.
Bagby, R. M., & Taylor, G. J. (1997). Affect dysrey ulation and alxithy mia. In G. J. Taylor, R. M. Bagby. & J. D. A. Parker (Eds), Dis orders of Affect Reyulation: Alexithymia in medical and psychiatric Illnes (pp. 26-45). Cambridge: University Press.
Bernbaum, H., & James, T. (1994). Correlates and retrospectively reported antecedents of alexithymia. Psychosomatic Medicine, 56, 353-359.
Bolte, A,. Goschke, T,. & Kuhl, J. (2003). Emotion and intuition. Psychological Sciences. 14(5):416-21.
Brethoze, S., Consoli, S., Peterz-Diaz. F., & Jouvent, R. (1999). Alexithymia and anxiety: Compounded relationships? A psychometric study. European Psychiatry, 14(7), 372-378
....